رقیه سادات ، حسین الشهید اربعین ، شهادت بدون نغمه مثل رقیهمرضیه عاطفی

شد کارِ هر روزم دعا، مثل رقیه
داغِ تو دق داده مرا، مثل رقیه

زل میزنم بر خاطراتِ با تو بودن
با گریه های بی صدا، مثل رقیه

بابایِ او بودی! برای من هم ارباب
از تو وفا دیدم! وفا؛ مثل رقیه

نام ِ تو را هر جا زمین خوردم سریعاً-
گفتم به امید شفا، مثل رقیه

کز کرده ام یک گوشه با دستانِ خالی
دستانِ تو مشکل گشا، مثل رقیه

دلتنگ پابوس ِ توام دستِ خودم نیست
لبریزم از حال بکا، مثل رقیه

بیزارم از تقدیر، از قسمت! از آنچه؛
کرده مرا از تو جدا... مثل رقیه

دادی براتِ زائرانت را به جز من
افتادم از پا بی هوا، مثل رقیه

در سینه دردی مشترک داریم با هم
جامانده ام از کربلا، مثل رقیه!

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]