علی السجاد شهادت زمینه خاطرات گودالبهمن عظیمی

مسیر عمرم حکایت عشق
میون قلبم حرارت عشق
سلام نوکر با چشمای تر
به کربلا و به حضرت عشق
عمریه دارم ازت میخونم / تا که زندگیم حسینی شه
سخته رو به راه بشم من امّا / فاطمه دعام کنه میشه
در، هوای، شب روضه ها پر می‌گیرم
من، برات، زیارت رو آخر می‌گیرم
(یا حسین ۳ جان) ۳

 

هنوزم از غصه میرم از حال
توو ذهنمه خاطرات گودال
یه آب خوش از گلوم به پایین
نرفته واللّهْ توو این چهل سال
عمر من شد سپری با روضه / روضه های غربت بابام
یه چِشَم گریونِ گوداله و / اون یکی خونْ واسهْ شهرِ شام
آه، از اون روز، که تنها و بی یار و مظلوم
از، قفا می بُریدن سرش رو جلو روم
(وای حسین ۳ وای) ۳

 

یه عمر از این داغِ جاودانه
زدم زیر گریه بی بهانه
زخمی که مونده رو دل تا حالا
زخمِ اسیریِ عمه جانه
سخته گفتنش برام این روضه / ما کجا و کوچه و بازار
با دو دست بسته بُردن ای وای / عمّه مون و وسط انظار
حتی فکرش، برای من عین عذابه
جون، سپرد خواهر بی کَسم توو خرابه
(وای حسین ۳ وای) ۳

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]