رقیه سادات شهادت زمزمه میدویدی خیلی پریشونیاسین زندی

خیمه ها شعله ور، تو گریون
گریه میکردی چه هراسون
میدویدی خیلی پریشون
پاهات / آبله زده چه جور کرده ورم / پاهات
باز میشن آبله هات تو هر قدم / پاهات / ای وای
پاهات / بد لگد خورده و راه میاد به زور / پاهات
تازیانه خورده از زجر شرور / پاهات / ای وای

 

داشتی واسه بابا بهونه
زجر اومده با تازیونه
میگیره بازوت و نشونه
عمه / بغلت میگیره و داره گله / عمه
نا نداری! زدنت مقابله / عمه / ای وای
عمه / دلش آتیشه برا زخم پاهات / عمه
روزی صد مرتبه میمیره برات / عمه / ای وای

 

چه سنگایی به کمرت خورد
به هلهله چشم ترت خورد
عصا چه محکم توو سرت خورد
دیدی / این طرف سری به روی نیزه ها / دیدی
اون طرف رقص یه عده بی حیا / دیدی / ای وای
دیدی / می نشست دختر شامی با ادا / دیدی
جلوی خرابه با ظرف غذا / دیدی / ای وای

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]