دل سپردیم به عشقش، چه اسیریم اسیر
طیّب الله به این حضرتِ دلدارِ دلیر
«درِ» علم است و «در» از قلعه خیبر کنده
پسرِ مرحب از این واقعه شد یک شبه پیر
می نشستند دو زانو، پُرِ از شرمِ حضور
مالکِ اشتر و مقداد، سر افکنده به زیر
چشم در چشم شدن کارِ فقط فاطمه بود
چونکه سخت است گذر کردن از این راه و مسیر
هم پدر بهر یتیمان شد و هم در میدان -
- همه گفتند کسی آمده با هیبتِ شیر
ذوالفقارش شده یک لشکر و دستانِ خدا
"غضبُ الله" نوشته ست به روی شمشیر
علوی مذهبمان کرده خدا روزِ الَست
گفته این است برای همگان نِعمَ الامیر
رفت تا هجده ذی الحجّه به پیغمبر گفت:
جز علی هیچکسی را به خلافت نپذیر
سندِ محکم آن آیه «ألیوم لکُم» ...
منکرش را بنشان و بگو آرام بگیر
مُهر تأییدِ نماز است فقط حبّ علی
نام او اصلِ اذان است و رکوع و تکبیر
از خوشِ حادثه بر ساحت پیشانیِ ما
نام او حک شده! زیباست عجب این تقدیر
نسل در نسل، یقیناً به علی مُنتَسبیم
شجره نامه ما را بنویسید غدیر!