فرزندان زینب کبری شهادت واحد يک باغ گل باز پرپر شدعلی صالحی

 

يک باغ گل باز پرپر شد
شرمندگی‌هام بيشتر شد
يک گل شبيه قاسم شد
يک گل شبيه اكبر شد
اى بهترين يار / ببين شدم گرفتار
زودتر بيا و / يكيشونو تو بردار
اباالفضل - كه بايد - حرم بمونه
تو لاقَل - بيا كه - قدم كمونه
كمک كن - كه چيزى - زمين نمونه
گُلاتو كندن / دارن مى خندن ۲

 

مونده امانت رو دستم
شرمنده‌ی زينب هستم
اسمت روى لبهاشون بود
چشماشونو كه مى بستم
قربون اشكات / شهيد شدن پسرهات
حالا كسى نيست / بياد تا شام به همرات
پسرهات - كه نيستن - توى اسارت
نذارن - كه چيزى - بره به غارت
نذارن - به هيچ كس - بشه جسارت
اُخَىَّ پاشو / ببخش داداشو ۲

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]