مسلم بن عقیل شهادت واحد غم با نفسهام همراههعلی صالحی

 

غم با نفسهام همراهه
اين سينه لبريز از آهه
فكر و خيال ديوونم كرد
آقام كجاى اين راهه
توو شهر مى گردم / دوا نداره دردم
گفتم بيايى / چه اشتباهى كردم
دل از غم - داره پُر - شراره ميشه
حسين جان - ربابت - بيچاره ميشه
بميرم - كه زينب - آواره ميشه
نيا به كوفه / سرابه كوفه ۲

 

اينجا كه هيچ همدردى نيست
كارم به جز شبگردى نيست
توو اين جماعت هم غير از
يک پيره زن هيچ مردى نيست
با دست بستَم / با دندون شكستَم
مى ميرم امّا / پريشون تو هستم
نيا ای - كه دستم - به دامن تو
مى ترسم - كه غارت - بشه تن تو
زير پا - بيُفته - پيراهن تو
اگه بيايى / رو نيزه هايى ۲
 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]