شور عراقى به لحنِ، حجاز آيد
هر طرف آواى راز و، نياز آيد
خسرو خوبان / در حرم گريان
آخرين شب براى نماز آيد ۲
يوسف زهرا كه عالم، به قربانش
مى چكد اشک غريبى، ز چشمانش
ديگر از فردا / در بيابانها
خواب راحت ندارند عزيزانش ۲
قاسم و اكبر كنارِ، علمدارند
ديده ز سيماى هم بر، نمى دارند
هر دو تا اما / غرق خون فردا
بين شمشير و نيزه گرفتارند ۲