جعفر الصادق شهادت واحد محرم رازم مدینهعلی ساعدی

لحظه های آخر من - سوزد از پا تا سر من
از شرار زهر کینه
کوه غم عمری کشیدم - طعنه از دشمن شنیدم
شاهدم شهر مدینه
ای مدینه نیمه شب - دیده‌ای دنبال مرکب
تا که از دشمن چه دیدم
او سواره من پیاده - پیش چشم خانواده
دست بسته می‌دویدم
مادر / رسیده ارث غربت تو بر پسر
مادر / از آتش کین خانه‌ام شد شعله ‌ور
مادر / با دیدن آتش روان از دیده شد
مادر / اشکم به یاد ماجرای پشت در
جانم - فدای تو // گریم - برای تو // مادر - که چه کشیدی
پیش - چشم علی // خوردی - کتک ولی // دنبا-ل حق دویدی
واویلا    از این همه غریبی (۳)

 

محرم رازم مدینه - آگهی از آه سینه
وز دل لبریز دردم
دیده‌ای در اوج غربت - هر زمان با هر مصیبت
یاد جدم گریه کردم
دیده‌ای با چشم خونبار - یاد عباس علمدار
ندبه کردم روضه خواندم
یاد قاسم یاد اکبر - یاد اصغر یاس پرپر
اشک از دیده فشاندم
عمری / روضه کربلا شده حواله‌ ام
آه‌ ای / مدینه دیدی اشک و آه و ناله ام
گاهی / گریم به مظلومی عمه زینبم
گاهی / گریان به یاد عمه سه ساله‌ام
غرق - مصیبتم // گشته - عبادتم // اشک - عزای جدم
هرجا - با هر غمی // دارم - محرمی // گریم برای جدم
واویلا    از این همه غریبی (۳)

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]