فاطمه الزهرا شام غریبان زمزمه امون از مدينهرضا تاجیک

چه داغى به روى ، دل من گذاشتى
همه هستى من ، تو سنى نداشتى!! ۲
سه ماه صورتت رو / عزيزم نديدم
چقدر پير شدى خاک عالم سر من
الهى بميرم / ورم داره چشمات
چه تصويريه توى چشم تر من  
چقدر زخماى تو زياده - چقدر غسل تو روضه داره
ببين مرتضى روى ديوار - سر ميذاره

 

امون از غريبى ، امون از مدينه
امون از آتيش و ، از اين زخم سينه ۲
كدوم بى حيايى / كدوم تازيونه  
كدوم ضربه اى جون به لبهات رسونده
كدوم نانجيبى / كدوم دست سنگين
روى صورت تو بنفشه نشونده
همه زخماى تو عميقه - داره قلبمو ميده آزار
نمى دونى با من چه كرده - جاى مسمار

 

يه روزى مياد كه ، توى اشک و ناله
ميشه وقت غسلِ ، يه طفل سه ساله ۲
يه طفل اسيرى / كه موهاش سفيد شد
مگه توى گودال چه داغى رو ديده
يه طفل اسيرى / كه تا گريه مى كرد
آرومش مى كردن با راس بريده
به عمه غريبونه مى گفت - كه اين زخما ميده عذابم
منو مى زنن عمه، حتى - توى خوابم

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]