فاطمه الزهرا شهادت زمزمه مرو اى عزيزمرضا تاجیک

مرو اى عزيزم ، با قد كمونى
آخه واسه رفتن ، تو خيلى جوونى ۲
آخه توى اين شهر / فقط فاطمه جان
تويى كه جواب سلامم رو ميدى
چقدر گريه كردى / چقدر غصه خوردى
مثه شمع به پاى امامت چكيدى
مى سوزى از اين درد پهلو - مى سوزى از اين زخم بستر
مى سوزى و چيزى نميگى - عشق حيدر

 

بگو كى به روى ، پرت پا گذاشته
كدوم پنجه پاى ، چشات جا گذاشته ۲
چرا موسفيدى / چرا تو خميدى
توى بسترم دست به پهلو مى گيرى
چرا معجرت رو / كشيدى رو ابروت
پيش محرمت هم دارى رو مى گيرى
بنفشه نشسته رو پلكت - چقدر لاله دارى رو سينه ات
چقدر شستن جاى اين ميخ - داره زحمت

 

(از زبان مولا به حضرت زهرا سلام الله علیها)

اينه قسمت من ، كه باز خونجگرشم
نذاشتن عزيزم ، كه بازم پدرشم ۲
نذاشت كه ببينم / خدا! محسنم رو
نذاشت بشنوم من پدر گفتنش رو
مثه تو عزيزم / توى شعله ها سوخت
عزا مى گيرم غربت رفتنش رو
تماشاى يک طفل ديگه - مى سوزونه چشم ترم رو
مى بينم يه روز روضه هاى - اصغرم رو

 

(حضرت على اصغر روحى فداه)

داره حرمله باز ، نشونه مى گيره
پسر رو مى زد ، تا پدر هم بميره ۲
سه شعبه رسيد و / گلو رو دريد و ...
بميرم به شدت به قلب حسين خورد
شده سربريده / اونم با چه تيرى
با تيرى كه عباسو از پا درآورد
با نيزه بازم پشت خيمه - دارن دنبال چى مى گردن
اينا كه همه سرهارو رو - نيزه كردن

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]