فاطمه الزهرا بستر ، هجوم به خانه وحی بدون نغمه صارت کالْخیالعلی اصغر یزدی

مانند شمعی از مصائب آب می شد
زینب برای وضع او بی تاب می شد

 منظورم از این بیت "صارت کالْخیال" ست
این آخری، چون گوهری نایاب می شد

همسایه ها کینه از او در دل گرفتند
با آن که از شادی شان شاداب می شد

از لکه های روی ماه آن روز گفتند :
هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد

آتش به جان خانه می زد با چه رویی
شخصی که اسماً جزئی از اصحاب می شد

آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز
آتش میان این جماعت باب می شد

تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد
دیوار محکم بود و در اسباب می شد

از داغ زهرا مرتضی با دردهایش
آماده ی رفتن سوی محراب می شد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]