زینب کبری ، حسین الشهید اربعین زمزمه بسوزی بسازی حسینرضا تاجیک

▪️زبانحال زینب کبری با برادر

خیلی سخته چهل روز بسوزی بسازی حسین
خیلی سخته خودت رو توو غربت نبازی حسین
خیلی سخته بگیرن غمت رو به بازی حسین
دلخونی بى قرارت / باز اومدم كنارت
سايبونت شدم من / اما روى مزارت
اومدم از اسارت / ديدم ظلم و جسارت
مى سوزم بى رقيه / مى ميرم از خجالت
ای وای ای وای حسین جان ۴

 

خيلى سخت بود غرورت شكست پيش چشم ترم
خيلى سخت بود برام بين يک مشت يهودى برم
خيلى سخت بود شكستند با نامردى بال و پرم
بين اين نيزه دارا / قلبم خون ميشه يارا
با ياد خاطرات / بازار برده دارا  
غم توى سينه كاشتن / حُرمت نگه نداشتن
رو بچه هاى حيدر / توو شام قيمت گذاشتن
ای وای ای وای حسین جان ۴

 

اينجا بود كه همه غصه هامو شروع كرد حسين
اينجا بود كه يه نيزه توو قلبت فرو كرد حسين
اينجا بود كه تنت رو رو خاک پشت و رو كرد حسين
اشک من حلقه بست و / روى سينه ات نشست و ...
مثل سينه ى زهرا / ديدم سينه ات شكست و ...
مى دويد و دويدم / مى كشيد و كشيدم
با خنجر اى عزيزم / مى بريد و بريدم
ای وای ای وای حسین جان ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]