حسن المجتبی شهادت بدون نغمه دست های کریم*یزدی*- - -

دست های کریم تو فهماند
که سخاوت به مال و ثروت نیست
در تواریخ مثل تو هرگز
هیچ کس صاحب کرامت نیست

از پس پرده دست های شما
علت قلب های شاد شده
حاتم طایی از کرامت تو
صاحب شهرت زیاد شده

دست اعجاز پیش تو عجز است
چه کسی از تو سر در آورده ؟
جبرئیل از سلام سمت بقیع
در هوای تو، پَر در آورده

«حُسن» را نام تو «حَسن» کرده
بر گناهان ثواب را بچشان
بر شب خشک این کویر بیا
بارش آفتاب را بچشان

دست هایت، به خوب و بد بخشید
لطف دست تو مثل خورشید است
در روایات خوانده ام، آقا
هستی اش را سه بار بخشید است

بر فقیران شهر، سفره ی تان
درد را التیام می داده
از تواضع امام عرض و سما
به جزامی سلام می داده

رُکنی از رُکن های آل کسا
با وجود تو استوار شده
مادرت فاطمه چه خوشحال است
پسرش مرد کارزار شده

صلح تو از نبودن یار است
جرأتت را جمل همه دیدند
دست بردی به قبضه ی شمشیر
علم را با عمل همه دیدند

ای که دادی جواب، بی پرسش
تشنه گان را به آب هم برسان
ما دعاییم ای عزیز خدا
بر دعا استجاب هم برسان

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]