حسن المجتبی شهادت زمزمه فداى غربتترضا تاجیک

چقدر غريبى تو ، فداى غربتت
فداى اشكاى اسير محنتت
فداى غمها و ، فداى حسرتت
چقدر غريبى تو / شبيه مادرت
توو شهر پيغمبر / شكسته شد پرت
فداى غمهاى / نگاه آخرت
اى غريب ترين آقا امام حسن
محرم دل زهرا امام حسن

 

چقدر غريبى كه ، اسير غم شدى
چقدر غم انگيزه ، كه بى حرم شدى
 اميد قلب من ، شه كرم شدی
چقدر مى سوزم كه / ندارى زائرى
ندارى توو شهرت / آقا مجاورى
ندارى مداح و / ندارى شاعرى
من خودم فدات ميشم امام حسن
خاک زير پات ميشم امام حسن

 

چقدر رو تابوتت ، آقا نشسته تير
نيگا مى كرد قاسم ، با يه دل اسير
حسين مى گفت عباس ، نگاهشو بگير
شبونه مى شد كاش / تشييع پيكرت
غريب و پنهونى / شبيه مادرت
خدا رو شكر اينو / نديده خواهرت
عمرى آتيشت مى زد رخ كبود
قتلگاه تو آقا تو كوچه بود

 

يه كوچه ى تنگ و ، يه مرد بى حيا
يه دست سنگين و ، يه ضربه بى هوا
يه صورتى كه شد ... ، آخه چرا؟ چرا؟
يه لحظه ى تلخ و / يه روز شوم و بد
يه ابر تيره كه / به روى ماه اومد
يه نانجيبى كه / فقط لگد مى زد
مادرم صدا مى زد على على
ناله از جفا مى زد على على

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]