رقیه سادات شهادت بدون نغمه بشین یه ذره نازم کنرضا قاسمی

لالا لالا بخواب بابا ، که معلومه چشات خسته‌س
چشِ من تار می‌بینه ، یا نه چشمای تو بسته‌س ؟!

بشین مثل قدیما تا ، یه کم بازی کنیم با هم
بابا تو بچه‌ی من شو ، منم که مادرت میشم

چشاتو روی من وا کن ، به من که دخترت هستم
دیگه این بازی نیس بابا ، شبیه مادرت هستم

به جون تو همین دیشب ، نگاتو آرزو کردم
نسیمی رد شد از موهات ، تو رو از دور بو کردم

لالا لالا نخواب بابا ، بشین یه ذره نازم کن
به این دنیای بی بابا ، گره خوردم تو بازم کن

تموم عمرمو میدم ، یه لحظه دستاتو میخوام
یکیش رو صورتم باشه ، یکی‌شم باشه رو موهام

ببین موهام پریشونه ، لباسای تنم پاره‌س
رو دَس ردّ طنابه و ، رو گوشام جای گوشواره‌س

تا اینجاشو خبر دارم ، که روی نیزه‌ها بودی
چرا موهای تو سوخته ، مگه بابا کجا بودی ؟

خبر دارم تو رو کشتن ، خبر داری که تب کردم ؟!
خبر داری کتک خوردم ، کبوده صورت زردم ؟!

روشون به روی ما وا شد ، همونا که تو رو کشتن
از اونجا صورتم زخمه ، همونجا که تو رو کشتن

نمک نشناس ، بد می‌زد ، برای دخترت بد شد
همینکه رفت از دستت ، چقدر انگشترت بد شد

یه دختر اومد اینجا گفت ، ببین موهام چقد لَخته
می‌خندید به سر و وضعم ، یتیم بودن چقد سخته

یکی هم دست باباشو ، گرفت و نیشخندی زد
بابا گوشواره مو دیدم ، تا یه ذره جلو اومد

ببین که مرگمو میخوام ، شبیه مادرت زهرا
بیا با هم بریم اصلا ، از این دنیای بی بابا

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]