علی اکبر شهادت زمزمه نفس بكش علىرضا تاجیک

ببين كه دلگيرم، نفس بكش على
شكوه تكبيرم، نفس بكش على
مى دونى مى ميرم، نفس بكش على
پاشو بازم بابا/ برام اذون بگو
ببين شدم تنها/ برام اذون بگو
به خاطر زهرا/ برام اذون بگو
نانجيبا مى خندن به گريه هام
قد خميدمو دست تو رو ميخوام

 

دارم با دست، خونِ، گلوتو مى كشم
بدون تو بابا، اسير خواهشم
دعا كن از اينجا، ديگه بلند نشم
يه بار ديگه بابا/ منو بزن صدا
يه بار ديگه بابا/ بهم بگو بيا
پاتو نكش رو خاک/ على تو رو خدا
عمه ات اومده پاشو جَوون من
مى بينى نفسهاشو جَوون من

 

برو علمدارم، براش عبا بيار
نميشه؛ جسمش رو، روى زمين بذار
بگو يه كم ديگه، همه برن كنار
اسير دستاى/ يه قوم بى دينم
تنش هزار قطعه است/ دارم چى مى بينم
كنار هم جسم/ على رو مى چينم
آتيشم زدى قلبم پر از غمه
چند تا قطعه اكبر از تنت كمه

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]