علی اصغر شهادت زمزمه براى آبرضا تاجیک

با دست لرزون و، دل شكسته ام
با بى قرارى، چشاى خسته ام
سر مزار تو، ببين نشسته ام
 نشد منو يكبار/ مادر صدا كنى
منو ز بند غم/ دوباره واكنى
نشد توى ميدون/ علم به پا كنى
آرزوهايى داشتم براى تو
مى كشم خجالت از چشاى تو

 

بابات براى آب، خواهش مى كرد برات
به رنگ خون میشه، سفيدى چشات
الهى مى مردم، براى گريه هات
رو دستاى بابا/ تو دست و پا زدى
گمون كنم اونجا/ منو صدا زدى
آتيش به جون من/ توو كربلا زدى
خاطرات تو دل رو مى سوزونه
دفن شدى مثه زهرا غريبونه

 

قرار نبود اصغر، سرت جدا بشه
قرار نبود ماه، رو نيزه ها بشه
با كشتنت مادر، سر و صدا بشه
به ياد تو هستم/ تو قافله على
من همسفر ميشم/ با حرمله على
ميرم تو بازارا/ با هلهله على
هرجايى ميرم هستى توو چشم من
سربريده ى ارباب بى كفن

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]