عبدالله بن الحسن شهادت زمزمه طبق سفارش بابامرضا تاجیک

يه كم تحمل كن، بذار منم بيام
بايد بيام طبق، سفارش بابام
شهيد بشم اى كاش، رو سينه ى امام
بايد با تو حس كرد/ ستاره چيدنو
اون آرزوى به/ خدا رسيدنو
يادم داده عباس/ بى دست پريدنو
دوره كردنت اينجا عمو حسين!
ضجه مى زنه زهرا، عمو حسين!

 

ميخوام كه دستامو، سپر كنم برات
بايد فدايى شم، عمو جلو چشات
توو اين شلوغيها، نمى شنوم صدات
تو رو خدا اين بار/ نگو بايد برم
خجالتم ميده/ نگاه مادرم
ميخوام مثه اصغر/ جدا بشه سرم
پيكر منم ميخواد يه بوريا
من باهات ميام حتى رو نيزه ها

 

خودم ديدم قاتل، رو سينه مى شينه
يه گوشه زهرا رو، مگه نمى بينه؟
عمو مثه سينه ات، سينه ام چه سنگينه
هزار و نهصد زخم/ نشسته رو تنت
به زحمت افتاده/ نفس كشيدنت
يه بى حيا ميخواد/ بدزده پيرهنت
بى حيا لباسا رو  ديگه نبر
يادگار زهرا رو ديگه نبر

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]