رقیه سادات شهادت زمزمه لالايي بابارضا تاجیک

مى دونى كه دختر، باباييه بابا
شبا بى قرارِ، لالاييه بابا
بازم خواب مى ديدم، شباى حرم رو
رو زانوت گذاشتم، دوباره سرم رو

يه روياى شيرين، برام آرزو بود
كنارم توو خيمه، تو بودى عمو بود
ولى زجر اومد باز، صداشو شنيدم
منو توى خواب زد، من از خواب پريدم
بابايى كجايى ۴

 

 

ميشه باورت كه، منِ پرشكسته
نمازم رو بابا، مى خونم نشسته
ديگه قدخميده، ديگه نيمه جونم
شبا توو خرابه، گرسنه مى مونم

ميگه عمه شبها، نميشم من آروم
توى راه يه ضربه، گرفته به پهلوم
عجب ضربه اى بود، منو از پا انداخت
منو بين كوچه، ياد زهرا انداخت
بابايى كجايى ۴

 

 

فداى سرت كه، تن من كبوده
اينا يادگارِ، يه مرد يهوده
فداى سرت كه، چشام خيره مونده
كى بد كرده باتو، كى موتو سوزونده

چرا حال و روزِ، نگاهت عجيبه
چرا قاب روى، تو شيب الخضيبه ؟
مگه خنجر شمر، چيكار كرده با تو ؟
چقدر طول كشيده، بريده رگاتو ؟
بابايى خوبم ۴
.مى دونى كه دختر، باباييه بابا
شبا بى قرارِ، لالاييه بابا
بازم خواب مى ديدم، شباى حرم رو
رو زانوت گذاشتم، دوباره سرم رو

يه روياى شيرين، برام آرزو بود
كنارم توو خيمه، تو بودى عمو بود
ولى زجر اومد باز، صداشو شنيدم
منو توى خواب زد، من از خواب پريدم
بابايى كجايى ۴

 

 

ميشه باورت كه، منِ پرشكسته
نمازم رو بابا، مى خونم نشسته
ديگه قدخميده، ديگه نيمه جونم
شبا توو خرابه، گرسنه مى مونم

ميگه عمه شبها، نميشم من آروم
توى راه يه ضربه، گرفته به پهلوم
عجب ضربه اى بود، منو از پا انداخت
منو بين كوچه، ياد زهرا انداخت
بابايى كجايى ۴

 

 

فداى سرت كه، تن من كبوده
اينا يادگارِ، يه مرد يهوده
فداى سرت كه، چشام خيره مونده
كى بد كرده باتو، كى موتو سوزونده

چرا حال و روزِ، نگاهت عجيبه
چرا قاب روى، تو شيب الخضيبه ؟
مگه خنجر شمر، چيكار كرده با تو ؟
چقدر طول كشيده، بريده رگاتو ؟
بابايى خوبم ۴

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]