فاطمه الزهرا ، مناجات - - -بدون نغمه شکایت از خودرضا تاجیک

خيلی دل من از خودم گرفته
يواش يواش چشامو نم گرفته
از اثر گناه ببين خدايا
تموم زندگيمو غم گرفته

ميخوام كه از خودم شكايت كنم
شكوه از اين همه قساوت كنم
شكايت از اين همه ناسپاسی
به پيش اين همه محبت كنم

دست گدای نااميد گرفتی
هر كسی دستشو كشيد گرفتی
چطور جواب خوبياتو بدم
ديده هاتو همش نديد گرفتی

منو به حال خود نذارم خدا
حال مناجاتی ندارم خدا
به هركسی غير تو دل می بندم
جز تو هزار معشوقه دارم خدا

ماه تو هم حريف حالم نشد
بار گناهم ذره ای كم نشد
از اين می ترسم كه ملائک بگن
ماه خدا تموم شد آدم نشد

به اين بی آبرو تو عزت بده
به قلب زارم معنويت بده
به حرمت مدافعان حرم
يه بار ديگه بيا و فرصت بده

تصدقت هميشه ياورم شد
دست تو سايه ی روی سرم شد
امشب ميخوام قسم بدم به كسی
كه اولين مدافع حرم شد

خدا قسم به اشک چشم ترش
به آه و ناله های پشت درش  
به محسنش به غنچه ی پرپرش
به غرور له شده ی همسرش

يه لحظه غم از رو دلش پا نشد
حريف چشمش موج دريا نشد
شرمنده مونده از روی امامش
دستش شكست دست علی وا نشد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]