موسی الکاظم شهادت زمزمه افطارم و با تازیونهعبدالله باقری

تنم شده پر از کبودی * از دست "سِنْدیِ"یهودی ۲
افطارم و با تازیونه/ وا کرده از بس وحشیونه/ تن غرقِ خونه ۲
یه جور زده،ضرب لگد،حتی برا دعا نفس بالا نمیاد
وای مادرم،چی کشیدی؟، اون روز میون کوچه از ضربه ی صیاد
پرم بده ۲ از این قفس "خَلِّصْنی یارب"

 

رسمِ تو ما لحظه ی آخر*گریه برا حسین بی سر ۲
درسته هستم تو سیاچال/یادم نمیره جسم پامال/امون ز گودال ۲
یه مرد نبود،به شمر بگه، محاسن داداشِ زینبو رها کن
ای نانجیب،یا لااقل،به سُنّتِ مسلمونا سر و جدا کن
کرب و بلا ۲ امون امون از دل زینب

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]