زینب کبری رحلت واحد خداحافظ دردای اسارت*مجتبی نظری پور- - -

کجایی حسین؟ کجایی گلم؟ کجایی عزیز دل زینب؟
کجایی حسین؟ ببینی که من، شبیه تو رو خاکا میسوزم از تب
منم کاش، میمردم، کنارت، توو گودال
که اینجو،ری هر روز، به یادت نرم از حال
خداحافظ روضه شبونه
خداحافظ غم های زمونه
خداحافظ دردای اسارت
خداحافظ درد تازیونه

 

منم مثل تو، رو خاکم ببین، دارم روضه هاتو میخونم
هنوز باورم، نمیشه که من، تونستم بی تو زنده بمونم
نبودی، ببینی، چه چیزا، که دیدم
نمیدو،نه هیچکس، که بی تو چی کشیدم
سلام قاری قرآن زینب
سلام ای هر شب مهمان زینب
دارم کم کم میشنوم صداتو
سلام ای جانان و جان زینب

 

قرار بود که ما، پیش هم باشیم، یه روز از هم دیگه دور نباشیم
ولی کربلا، یه کار کرد که ما، جدا از هم دیگه تنها باشیم
رو خاکا، تو بودی، من از دور، میدیدم
تا شمر او،مد از راه، به سمتت میدویدم
نشست رو سینت به پیش مادر
عذابت میداد کندی خنجر
منم میدیدم این صحنه ها رو
تا آخر رفت روی نیزه ها سر

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]