محمد الجواد ولادت بدون نغمه به آستان تو جانا- - -

ای شهریار مملکت بذل و فضل و جود
ازما به آستان تو جانا دو صد درود

تو شعر جاودانه جود و کرامتی
من با کدام واژه توانم ترا سرود

سر تا به پا عنایتی و پا به سر کرم
صدها چو حاتمند به پیش تو در سجود

ای  آسمان  آبی  اقلیم  ارتضا
وی زینت و فروغ دِهِ گنبد کبود

هستی جواد  و جمله کریمان روزگار
باشند قطره ای و تو هستی مثال رود

تو برتر از خیالی و مافوق فهم خلق
باید که وصف حسن ترا از خدا شنود

در بخشش و عطا و سخاوت یگانه ای
آری وجود  جود  ز جود تو شد وجود

این بس به شان تو که جواد الائمه ای
باتو خدا به خلق در مرحمت گشود

مهر و ولای حضرتت  اندر قیام حشر
باشد کلید باب بهشت حق ودود

صد شکر حی لم یزلی را که در جهان
مهر و محبتت شده ما را چو تار و پود

زاهد اگر خیال بهشت برین کند
یاسر هوای کوی تو دارد به صد درود

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]