ام البنین رحلت زمزمه روضه های ام البنینعبدالله باقری

غروبای بقیع همیشه، دلگیرترین جای زمینه
خاک بقیع هنوز عجین با، روضه های ام البنینه
آرہ عجینه هر گوشه هر جاش
چون گِل شده با بارون چشماش
بعد هزار سال خیلی عجیبه
حس میشه اونجا سوز نفسهاش
جا داره خون از آسمون / بباره ۳
ام البنین دیگه پسر / نداره ۳

 

بارون تیر که مشک و کرده، درست مثه یک گُل پرپر
موندم گلم با قد رعنات، تو علقمه چه کرده مادر
به من یه حرفی بدجوری برخورد
راسته که میگن سرت عمود خورد؟
چش سیاهت بسکه قشنگ بود
میگن که دل از سه شعبه هم بُرد
چهار هزار نفر رو پا /نشستن۳
عصای پیری من و /شکستن۳

 

درست مثه اُمید خیمه، خوشی برام عینِ سرابه
مادر تو هنوز عزیزم، شرمنده از روی ربابه
شیرخواره وقتی تو آسمونه
رباب بعیده زنده بمونه
برا علی اصغر خیالیش
به جا لالایی روضه میخونه
سقای دشت کربلا / اباالفضل ۳
دستش شده از تن جدا/ اباالفضل

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]