فاطمه الزهرا کوچه زمزمه قباله رو لگد کردعبدالله باقری

دو دستی راه و سد کرد ، قباله رو لگد کرد
جلو اومد مادر عقب رفت
صاعقه ای رها شد ، گوشوارهاش جدا شد
مادرمون با سر عقب رفت ۲
یه سیلی از دست / یه سیلی هم خورد / از خشت دیوار
تموم دنیا / یه مرتبه شد / رو سرم آوار
خود خوریِ من/ برای اینه/ مادرم و زد
درد من اینه / هیچ کاری از دس/تم بر نیومد

 

توو کوچه با دست سرد ، اشکای من رو پاک کرد
همونجا من میمُردم ای کاش
مصیبتی کشیدم ! ، اون لحظه ای که دیدم
خون افتاده گوشه ی چشماش ۲
همین که خواستم / داد بزنم تا / بابام بیادش
آروم گرفتم / مادر با خواهش/ قسم که دادش
به خون محسن/ نذار قرارِ / من بی قرار شه
اون پهلوونه / نذا غرورش / جریحه دار شه

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]