حسن العسکری شهادت بدون نغمه میان خانه چون زندانیانمحمد بیابانی

باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد

ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد

دریایی از رنج و غریبی موج خواهد زد
نام حسن در روضه هرجا در میان باشد

وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد

وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد

وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خون دلت از کنج لب هایت روان باشد

آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد

سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد

هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است
وقت گریز روضه های خیزران باشد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]