محمد المصطفی شهادت زمزمه چرا شصت و سه سال آقارضا تاجیک

چرا شصت و سه سال آقا - رو دوشت بار غم بردى
براى دين اين امت - چه سنگايى كه مى خوردى
چقدر سختى كشيدى تو / به پيش چشماى حيدر
بگو آقا كدوم نامرد / سر تو ريخته خاكستر
بميرم من كه تو اين شهر / شكست دندان پيغمبر

 

تو سينه با خودت بردى - غم ام ابيها رو
چقدر آقا به اين مردم - سفارش كردى زهرا رو
مى دونستى كه تو كوچه / كه اهل داد و فريادن؟
بميرم من كه اين مردم / با هيزم اجرتو دادن
چه بى احساس اينا با داس / به جون ياست افتادن

 

همه ديدن دم آخر - غروب  بى صداييتو
نشوندى آقا رو سينه ات - غريب كربلاييتو
يه روزى هم حسين تو / مى افته بين يک گودال
مى شينن بر روى سينه اش / با يک نيزه ميره از حال
سرش رو نى ميره آقا / تنش ميشه ولى پامال

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]