بی‌پلاک‌ - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

دارم میام ، مثل فاتح خیبر
با صلابت مادر ، پاشو برادر۲
دارم میام ، با گُلای نیلوفر
ای صنوبرِ بی سر ، پاشو برادر۲
توو کوفه و شام/زینب تو شد/حیدر کرّار
ای یار ای یار ای یار
خدا رو شکر که/نمُردم و شد/موسم دیدار
ای یار ای یار ای یار
تو رفتی، شدیم ما هم قسم با هم
یک به یک، شدیم همه غمخوارت
تو رفتی، به خط شدن اهل حرم
یک تنه ، خودم شدم سردارت
یا حسین / حسین۴

داداش ببین ، هر جوری که بود آخر
اومد از سفر خواهر ، پاشو برادر۲
داداش میخوام ، برات بگم از سفر
از یه شهر زجر آور ، پاشو برادر۲
کینه ی خیبر/سنگ یهودی/سرعلمدار
ای یار ای یار ای یار
بزم حرام و/یه خیزران و/یه مردم آزار
ای یار ای یار ای یار
تو رفتی، نشون دادم مادری ام
داد زدم ، بر سر ظلم و تزویر
تو رفتی ، با غرّش حیدری ام
شهر به شهر، دشمن تو شد تحقیر
یا حسین / حسین۴

همینجا بود ، شدی تو خونین پیکر
گفتم با چشمای تر ، پاشو برادر۲
همینجا بود ، که شمر اومد با خنجر
من میزدم بال و پر ، پاشو برادر۲
سهم تو تیغ و/نیزه و شمشیر/مقتل خونبار
ای یار ای یار ای یار
سهم من امّا/آوارگی توو/کوچه و بازار
ای یار ای یار ای یار
تو رفتی، شدم با قاتل همسفر
همون که ، پیکرت و برگردوند
تو رفتی ، رباب و بین هر گذر
بی وجدان ، با دست بسته چرخوند
یا حسین / حسین۴