یتیم مجتبی، عمو چرا، داغ تو رو گذاشتن رو سینَم
میونِ کربلا، شهر بلا، به یادِ خاطراتِ مدینَم
با دیدن تو داغم شد تازه / این سینهی من با غم دَمسازه
این زخمای تو روضهی بازه / باز منو یاد مادر میندازه
ای دادِ بیداد (2)
تو روی خاک و مادرم پشت در افتاد
علی با جوشنش، زورِ تنِش، به دستِ تیرا شد اِرباً اربا
عمو تو حق داری، کم بیاری، بدون جوشنی بینِ اعدا
در بغض من فریادم شد حاکم / این تن نداره یک جای سالم
از نیزه های فرقهی ظالم / پیکرت موم عسل شد قاسم
ای دادِ بیداد (2)
نیزه لباس تو شده ای تازه داماد
چکنم ای عمو، خودت بگو، تا نشده نفسهات بریده
رو دوشمه سرت، بال و پَرِت، اما پاهات به خاکا رسیده
من نیمه جونم نیمهی جونم / تو غرق خونی و من دلخونم
تو قد کشیدی یا من کمونم / من از این شرمندگی گریونم
ای دادِ بیداد (2)
ای لاله ی پرپرشده با داس صیاد