رقیه سادات شهادت زمزمه بابا تو قلبمی هميشهاحسان پیریایی

بابا بابا 2
دختر اميد زندگيش باباشه
دختر هميشه به بابا نگاشه
هميشه اسم بابا رو لباشه
بابايی 2
بابا که بره / دختر هميشه/ كز ميكنه يک/ گوشه ميشينه
غصه ميخوره/ بونه ميگيره/ گريه ميكنه/ حرفش همينه
بابايی بابا  8

 

بابا بابا    خستم امّا
خوش اومدی برا يتيم نوازی
دلم ميخواد دوباره وقت بازی
براي من يک سرپناه بسازی
باباجون 2
با اينكه شبه/ امّا روشنه/ ويرونه بابا/ از نور نگات
با اينكه شبه/ اما نور ماه/ افتاده روی/ زخمای لبات
بابايی بابا 8

 

بابا بابا 2
ميخوام يكم نگات كنم نميشه
آخه چشام زخميه، بسته ميشه
ولی بابا تو قلبمی هميشه
بابايی 2
لاغر شدم و/ ميبينی بابا/ تا حرف ميزنم/ ميلرزه صدام
ميبخشی اگه/ می افته سرت/ شرمنده آخه/ تاره ديده هام
بابايی بابا 8

 

بابا بابا 2
دنيای ما عوض شده باباجون
شبا ميخوابم رو خاک بيابون
همش ميبينم خوابای پريشون
باباجون 2
تو خواب ميبينم/ دشمن اومده/ سيلی ميزنه/ تو صورت من
تو خواب ميبينم/ جسمی غرق خون/ افتاده رو خاک/ اما بی كفن
بابايی بابا 8

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]