یابن شمس الضحی، یابن طاها
یابن الزهرا، تصدق علینا
و انا العبد، انت مولا، ابی عبدالله
حسین جان - سایهی سرم - خورده از کرم - به تو مسیرم
حسین جان - اگر نوکرم - داده مادرم - به روضه شیرم
ارباب من، ای حسین جان 3
زینبت روی تل شد پریشان
دست و پا می زنی ای حسین جان
شد بریده، حنجر تو، با لب عطشان
برادر - او می دوید و - من می دویدم - به سوی گودال
برادر - او می کشید و - من می کشیدم - که رفتم از حال
مُرَملٌ/ بالدِّمایی
تو ذبیحاً/ بالقَفایی
بی عمامه/ بی ردایی
یابن الزهرا ای حسین جان 3