قاسم بن الحسن شهادت زمینه ای یادگاری حسن نرو قاسمابوالفضل آلوئیان

باز لحظه وداع، خیمه میشه جور دیگه غوغا
عطر و بوی حسن، پیچیده توی فضای صحرا
انگار (خود حسن)2 میره برا انتقام زهرا
لبهاش مثلِ یه شوره زاره * چشم خیمه ابر بهاره
با هیبت رفت وسط میدون * مثل شیره ترسی نداره
وای
صدای هلهله بلنده تو میدون
میباره نقل سنگ بازم مثِ بارون
عمو وای 4

 

گفتی عمو بیا، از خیمه سراسیمه رسیدم
ای وای که تنتو، از لابه لای نعلا کشیدم
سینت (رو سینمه)2 قدکشیدی یا که من خمیدم
جای سالم نیست روی تنت * نیزه دارا بس که زدنت
هر کس با اسبی اومدشو * سهمی برده از رو بدنت
وای
تویی بهار عمر من نرو قاسم
ای یادگاری حسن نرو قاسم
عمو وای 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]