جعفر الصادق شهادت زمینه شوم برايت هارون مكیاکبر خلیفه

بيا و بر اين حالم نظر كن/ شب غمم را يارا سحر كن
شوم برايت هارون مكی/ تنور عشقت را شعله ور كن
شدم حزين و دل فكارت
در آسمان بی قرارت
شدم كبوتر مزارت
همچون بقيع / به پيچ و تاب تو
خاكی تر از / تراب ناب تو، شوم خراب تو يا مولا
آهی كشم / ز غربت شما
بارانيم/ ميان روضه ها، در اين غم و عزا يا مولا
واغربتا واويلا ۴
 

بستن كمر را بهر قتالت/ می گريم امشب آقا به حالت
بستن دو دستت با ريسمانی/ در پيش چشم اهل و عيالت
تو را چه بد به غم نشاندن
چه بی حيا تو را كشاندن
به پشت مركب ها دواندن
از خانه بی/ عمامه و عبا
می بردنت/ چرا برهنه پا، كشان كشان تو را يا مولا
تا بردنت / به پيش همسرت
آمد غم/ علی به خاطرت، زدی تو بر سرت يا مولا
واغربتا واويلا ۴

 

نديده ای از دنيا وفايی/ تو هم اسير زهر جفايی
غمت زياد و ميسوزی از تب / ولی به ياد كرببلايی
ميان احتزارت آقا
ميان آخرين نفس ها
تو خواندی از حسين زهرا
نوحوا علی/ الحسين بالعرا
شيب الخضيب/ ذبيح بالقفا، قتيل الادعياء واويلا
بردن سرش/ به روی نيزه ها
رفت از تنش/ عمامه و ردا، غريب كربلا واويلا
واغربتا واويلا ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]