فاطمه الزهرا کوچه شور ، زمینه کشته ی کوچه حسنعبدالله باقری

فاطمیه مرد و زن
تو روضه داد میزنن
کشته ی کوچه حسن ۲_آه
میسوزونه آهِ تو سینه، هیچ کسی آروم نمیشینه
آره همه حق دارن آخه، مصیبت کوچه سنگینه ۳
الهی/ هیچ کسی/ غم نگیره چشم ترش رو
یه عمری/ یه بُغضی/ پنجه نکشه حنجرش رو
رو زمین/ نبینه/ پرپر زدن مادرش رو ۲
"کشته ی کوچه حسن"


تو مقتل کوچه ها
غم دیده آقا یه جا
اندازه ی کربلا ۲_آه
مادرش و که شهید کردن، اُمیدش و نااُمید کردن
با طعنه بهش میخندیدن، محاسنش و سفید کردن ۳
راز تو/ی دلش/ جون شو به لبهاش رسونده
یاد اون/ روز شوم/ جیگر آقا رو سوزونده
با دستاش/ خاکا رو/ از چادر مادر تکونده ۲
"کشته ی کوچه حسن"


میدونی که مجتبی
تو قصّه ی کربلا
بوده به فکر کجا؟ ۲_آه
لحظه ای که شاخه ی شمشاد، به دست و پای عمو افتاد
گره ی کار و چرا وا کرد؟، حکم جهاد و شهادت داد ۳
نامه داد/ که قاسم/ جدا بشه از آه و افسوس
نمیخواست/ که باشه/ یه عمری و با غصّه مأنوس
میدونست/ چه سخته/ دیدن جسارت به ناموس ۲
"کشته ی کوچه حسن"

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]