فاطمه الزهرا شام غریبان زمزمه نیمه شب شد (شام غریبان)احسان پیریایی

نیمه شب شد ، شب تارم
شب غسل ،تن یارم
به خدا سخته ، تا سحرموندن
از دل تابوت ، روضه رو خوندن
ای خدا حالم چه پریشونه       باغم زهرا مردن آسونه
ای خدا یارم غصه هاشو برد   نیش نامردُم دلشو آزرد
فاطمه جانم 4


گره افتاد ، تو نفسهام
بند نمیاد ، اشک چشمام
تو سفر کردی ، نیمه شب خسته
حاصل من شد ، دستای بسته
بچه هات گریون چشم من گریون   هم حسین گریون هم حسن گریون
بچه هات بی تاب آسمون بی تاب        تاسحر چشم ِدخترت بی خواب
فاطمه جانم 4

 

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]