محمد المصطفی شهادت زمینه غريبی از اسمت می بارهرضا تاجیک

پيغمبر من غريبی از اسمت می باره    باز سينه زنت رو پرچم تو سر میذاره
امشب دوباره خاک عزا روی سرمه              ميگم به همه شهادت پيغمبرمه
فدای سينه ی پر از سوزت / فدای آه شعله افروزت
فدای مظلومی امروزت
آه
فدای ديده های گريونت / فدای اون دل پريشونت
فدای حيدر آروم جونت
يا سيدنا يا رحمة للعالمين 3

 

يک عمری آقا برای ما محنت كشيدی        از مردم شهر زخم زبون، تهمت شنيدی
ای رحمت حق لعنت حق بر مردم پست  كی پيشونيتو آقا با سنگ كينه شكست
شنيده ام كه خيلی مظلومی / تو اولين رهبر معصومی
ولی از حقت آقا محرومی
آه
اونا كه اهل ظلم و بيدادن / به جون منبر تو افتادن
حق رسالت تو رو دادن
يا سيدنا يا رحمة للعالمين 3

 

پيغمبر من اسم تو توی هر نفسه    ما شكوه داريم بدون شيعه بی كسه
پيغمبر من ببين كه ما جون بر لبتيم           ما تا پای جون مدافعان زينبتيم
آقا ببين كه روزگارْ شومه / يا علی هر كی ميگه محكومه
هنوز برادر تو مظلومه
آه
آقا اگرچه رو خاک افتاديم / ولی ببين به پاتون ايستاديم
برای اسمتون شهيد داديم
يا سيدنا يا رحمة للعالمين 3

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]