حسین الشهید اربعین زمزمه تو كوچه و بازار شاممیلاد قبایی

دوباره اومدم كنارت             كرببلا، سر مزارت
حالا كه اومدم بلندشو   بيا به استقبال يارت
از غم خميدم / بعد يه اربعين كنار تو رسيدم
بازم رو اين خاک / پامو گذاشتم ای برادر شهيدم
از غم خميدم
كو اكبر تو / خيلی دلم تنگ شده واسه اصغر تو
فُراتو ديدم / گريم گرفته از غمه آب آور تو
كو اكبر تو

 

بلندشو ای عزيز زهرا              كن حال و روزمو تماشا
با اشک و آه از اينجا رفتم   با اشک و آه رسيدم اينجا
رسيدم اينجا / تو شاهدی كه من داداش چی ديدم اينجا
يادت مياد كه / از خيمه تا مقتل چقدر دويدم اينجا
چی ديدم اينجا
ديدم يه لشگر / با مركب اومدن رو پيكرت برادر
خودم شنيدم / تو مقتلت يكی می گفت غريب مادر
غريب مادر

 

بگو برام از جنگ و غارت          از اون لباس پاره پارت
منم ميخوام برات بگم از   لحظه ای كه رفتم اسارت
اسير شدم من / توو كربلا نه ! توی كوفه پير شدم من
بدتر از اينها / تو كوچه و بازار شام تحقير شدم من
اسير شدم من
حرفم تمامه / اون غمی كه كشته منو بزم حرامه
بلندشو داداش / ببين جای زنجير هنوز رو دستو پامه
حرفم تمامه

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]