حسین الشهید کاروان اسرا زمینه از روی نیزه نگام کن ای یارحسین نوری

از روی نیزه / نگام کن ای یار
کارم کشیده / به کوچه بازار
چشم تو روشن / میبینی توو شام
ما رو آوردن /  توو  ملا عام

داره خواهر تو ، میگه با سوز دل
پر شده دورم از  ،  یه عالم اراذل

صدام نمرسید  تو اون سروصدا
اهل  مدینه  ایم    ای نامسلمونا

غم شده قاتلم  سرت مقابلم


 

ازروی نیزه / ببین دوباره
برای زینب  / نمونده چاره
یه دفعه چشمام  / شدتیره وتار
تا از نی افتاد    /  سر علمدار

چشامو میدوزم  ،به روی  نیزه فقط
میدونم شامیا ،   کینه دارن ازت

تا که سرت  شکست  آتیش گرفت دلم
زدم سرم رو به     چوبه ی محملم

غم شده قاتلم    سرت مقابلم

 

از روی نیزه/ اومدی پایین  
سرت رو بردن/یه عده بی دین
دیدی تو کاخ/یزید سرمست
زخم زبون زد/یه شامیه  پست

منو رنج وبلا،منو این همه غم
بیشتر از همه چی، برا این میسوزم

خنده حرمله   منو میده عذاب
نمک میریزه رو     زخم دل رباب

غم شده قاتلم    سرت مقابلم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    محمد حسنيكشنبه، 23 آبان 1395 17:13
    با سلام و عرض تشکر بی نهایت از همه ی شما عزیزانِ شاعر بلاخص حضرت آقای نوری با این سبک محشرش.... اگر جسارت نیست و برای شاعر عزیز و توانمند مقدوره، لطفاً برای 28 صفر(شهادت حضرت رسول و امام حسن مجتبی و امام رضا (ع) به این سبک سروده تا دعاگوی همه ی شما خوبان باشیم... خیلیبا گریه صفا کردم خیلی... منتظرم حضرت نوری با شکوه.