عبدالله بن الحسن ، حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه بی تو آرام نگيرند دل درياهارضا تاجیک

ترک ما كرده ای ای ساكن در صحراها
بی تو آرام نگيرند دل درياها

مهر هر كس به دل ما ننشسته بی تو
مهربان دلم، آقای همه آقاها

صبح فردا كه رسد حضرت موعود بيا
گرچه ما خير نديديم از اين فرداها

بی تو تكليف همه مبهم و نامعلوم است
بده پايان به تمام اگر و امّاها

تو بيايی چه كنم؟ گر تو نيايی چه كنم؟
دفتر خاطره ها پر شد از اين انشاها

جان ما را وسط روضه ارباب بگير
كه به جز اين نبود آرزويی با ماها

نيمه ی اين دهه هم رفت از اين می ترسم
باز از دست رود فرصت عاشوراها

شب پنجم شب اشک است به احوال يتيم
شب گريه شب غربت شب بی باباها

آمد از خيمه كه لبيک بگويد به حسين
قتلگه پر شده بود از تب واويلاها

آخرين لحظه خودش را بغل شاه رساند
می رسيد از همه سو ناله ی يا زهراها

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    محمد رضاشنبه، 17 مهر 1395 16:22
    سلام ... آقا؛ بلاخره امسال شوری از حاج رضا تاجیک دارید توو بساط یا بریم دنبال دربه دری!!!! زنده باد حماسه سازان بی پلاک.... هزار ماشاءالله.