حسین الشهید شب عاشورا واحد شب آخر عمر اربابهمحمد بیابانی

شب عاشقی، وقت بارونه        چشا ابریه، لب ها خندونه
شب آخر عمر اربابه                که دیگه تو این صحرا مهمونه
ولی امشب، کسی حال، دل زینب رو نمیدونه 2
رقیه داره میذاره آروم / سرش رو روی پای بابایی
یه مادر داره واسه ی بچه ش / توی خیمه میخونه لالایی 2
ولی یه خواهر، با حال مضطر، می کوبه بر سینه و بر سر
غریب مادر 4

 
میگه ای عزیز دل مادر      بشین پای حرفای این خواهر
بذار تا گلوت و ببوسم من      که فردا تو دیگه نداری سر
گل زهرا، گل زینب، میشی فردا لاله ی پرپر 2
چی میخواد سر من بیاد که تو / آروم میکنی این دل خون و
چی میشه تو این صحرا فردا شب / که جمع کردی خار بیابون و 2
عزا می گیریم، اسیری میریم، پس از تو از زندگی سیریم
غریب مادر 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]