علی المرتضی زیارت ، ولادت بدون نغمه روزی خود را سالها از دار می گیردایمان کریمی

روزی خود را سالها از دار می گیرد
در اصل رزق از حیدر کرار می گیرد

داری که با دستان خود آبش دهد عمری
داری که جان از میثم تمّار می گیرد

زلف علی، دست علی، خاک کف پاهاش
عیسی شفایش را از این آثار می گیرد

ساقی بگو چای نجف را خورده ای یا نه؟
می گیردت می گیردت، بسیار می گیرد

عاشق ضریحش را که می گیرد یقین دارد
مستانه دستش را به زلف یار می گیرد

نه ذوالفقارش، بلکه تیغ ابروی مولا...
روح از تن هر دشمن قدّار می گیرد

هر بار بعد از هر نبردی شخص عزراییل
از چند و چون کشته ها آمار می گیرد

حیدر، کسی که درب خیبر کنده است، اما
روزی توانش را در و دیوار می گیرد ...

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]