رقیه سادات - - -واحد جلوی چشمام بابایی هلهله کردندمرتضی صیاد

نبودی بابا ببینی غربت ما رو
به زیر سیلی ندیدی صورت ما رو
میون بازار شکستن حرمت ما رو
میون بازار، ولوله کردند      جلوی چشمام بابایی هلهله کردند 2
منو زدن بابا با سنگ و تازیونه
دست و پاهام ورم داره، عمه میدونه/ عمه میدونه
بابا حسین4

میخوام ببینم تو رو چشام نمیبینه
ضربه ی دست عدوی تو چه سنگینه
به پای عشق تو جون دادن چه شیرینه
رقیه ی تو، واهمه داره      ببین کف پام بابایی آبله داره 2
رو صورت من جای بوسه ی لباته
حالا ببین که جای دست دشمناته/ نذر نگاته
بابا حسین4

رقیه ی تو شب و روز بابا بیداره
سهم رقیه ت دیگه کوچه و بازاره
روی سرم سنگ دشمن داره میباره
منتظرم تا، تو رو ببینم   پشت سر هم ازت بوسه بگیرم2
سرم رو میخوام روی زانوهات بذارم
دیگه نوازشم نکن، مویی ندارم/ مویی ندارم
بابا حسین4

موی سرم سوخت زیر آتیش و خاکستر
دلم عجیب تنگ شده برا علی اصغر
راستی نگفتی کجا رفته علی اکبر
داداش علی رو، تو خواب میدیدم   تا بغلم کرد، یهو از خواب پریدم 2
دنیا روی سرم ز بعد تو خراب شد
رقیه ی تو وارد بزم شراب شد/ دلم کباب شد
بابا حسین 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]