علی السجاد ولادت بدون نغمه هميشه دامن پُر خير شهر بانو، سبزمحمد قاسمی

همين كه بوي تو را با خودش بيارد باد
به خاكِ پات مي اُفتيم، هرچه بادا باد

هزار مرتبه ممنون چشم مست توأيم
از اينكه قرعه ي مستي به نام ما افتاد

به دام حلقه ي مويت چنان اسير شديم
كه هيچ وقت نخواهيم شد از آن آزاد

چه اتّفاق قشنگي ست اين كه در شعبان
فقط به صفحه ي تقويم حك شده ميلاد

نمازِ پنجم شعبان، به مَسلك عشق است
به سمت قبله ي رخسار حضرت سجّاد

خدا به يُمن قدمهاش بر بني آدم
براي بال گشودن به عرش، فرصت داد

هميشه دامن پُر خير شهر بانو، سبز
بهشت خانه ي آقاي ما حسين، آباد

علي، دوباره علي، باز هم علي، يا رب
عنايتي كه نگردد حسين، دشمنْ شاد

چگونه نعشه ي دنيا شود كسي كه فقط
به ذكر حيدر كرّار مي شود معتاد

عليّ عالي اعلاست، زِينِ الله و
عليّ دوّم ارباب ماست زِينُ العباد

شب ولادتيِ هر عليِّ آل علي
دعاي ماست رسيدن به صحن گوهرشاد

دعا به كسوت شاگرد در مي آيد و بس
اگر صحيفه ي سجّاديه شود اُستاد

نمي رسيم به حال بُكاء و خوف و رجاء
مگر دعاي ابوحمزه اي كند امداد

به اقتداي دو تا چشم خيس پيغمبر
بناست گريه بريزيم پاي اين اعياد

تلاش مي كند امّا غم اسيري را
اسير واقعه هرگز نمي برد از ياد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]