علی المرتضی ولادت بدون نغمه شد محترم حریم خدا با ولای تومحمد بختیاری

غیر از خدا ندیده کسی ابتدای تو
جز تو نداشت آینه داری خدای تو
پس کعبه هم بنا شده اصلا برای تو
شد محترم حریم خدا با ولای تو
مانده به کعبه مثل نگین رد پای تو
 
نذر قدوم تو گل مریم گذاشتند
جای گدا به راه تو حاتم گذاشتند
یک خانه مثل کعبه معظم گذاشتند
بگذر اگر به مقدم تو کم گذاشتند
امید داشتند به عفو و عطای تو
 
عین نبی نه بلکه خود مصطفی تویی
شرط پیمبری همه انبیا تویی
در هر دعا مخاطب هر ربنا تویی
دارم یقین که غیر خدا را خدا تویی
پس غیر تو نبوده کسی مقتدای تو
 
هرجا تو بوده ای شده دارالهدایه ای
تابیده نور حق و نمانده ست سایه ای
آیه به آیه ی صحف از تو کنایه ای
قرآن نداشت در دل خود هیچ آیه ای 
جز چند شرح مختصر از ماجرای تو
 
در مدح تو چو آینه ها لال مانده ام
از دیدنت در آینه خوشحال مانده ام
مشغول یا محول الأحوال مانده ام
در حسرت دو ابروی قتال مانده ام
تا بی دریغ سر بدوانم به پای تو
 
لحظه به لحظه ذکر تو شد گفتگوی من
افتاده دست تیغ غم تو گلوی من
هر چند وا نشد در میخانه روی من
مانده در انتظار تو چشم سبوی من
تا پر کنی و پر بکشم در هوای تو
 
از لاله هاست جلوه و رونق بهار را
میثم خرید با سر خود پای دار را
گاهی نصیب ما بکن این افتخار را
سرها معطل اند، بکش ذوالفقار را
ما رگ گذاشتیم برای حنای تو
 
در سجده اند محو تو یکتاپرست ها
ساقی شدی ومست توکاسه به دست ها
یکجا فدای قنبر تو بود و هست ها
گفته خدا به ضربه ی تو ناز شصت ها
خندق دهان گشوده به مدح و ثنای تو
 
کردی امین وحی، خودت جبرئیل را
تا ساحل یقین تو رساندی خلیل را
تا که بگیرم از لب تو سلسبيل را
بستم به ردپای خیالت دخیل را
تا زنده شد "خیال" در آب و هوای تو
 
آری رسید هرچه به تو، از خدا رسید
زهرا که رفت از جگر مجتبی رسید
در چاه گفته شد ولی از کربلا رسید
از نی نه بلکه از نفس بوریا رسید
پژواک غصه های تو و های های تو
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]