توی کوچه همین که تهاجم شروع شد
دوره ی غفلت و جهل مردم شروع شد
فرصتِ دادنِ اجر و مزد رسالت
دیگه با تکه هایی ز هیزم شروع شد 2
ای وای قلب دریا می سوزه آهِ تو نفسها می سوزه
حوریه ی مولا می سوزه
مثل مرغی تو اون قفس
مادر می زد نفس نفس 2
تا که آتیش با گلهای جنت در افتاد
کل غمها توی سینه ی حیدر افتاد
تا که ریختن اراذل توی بیت حیدر
وای من اون در سوخته رو مادر افتاد 2
طوفانی شد امواج دریا زیر دست و پاهای اعدا
له شد شاخه ی یاس مولا
مصحف گریه بسته شد
بار شیشه شکسته شد 2