رقیه سادات ، فاطمه الزهرا شهادت زمزمه سال جدید تو راهه (حلول سال نو)عبدالله باقری

سال جدید تو راهه (سال جدید تحویل شد)/من اما کوه دردم
خونه ی دل رو امسال/ با اشک و با، سینه زنی، خونه تکونی کردم
‏تو روضه ی، مادری که       چند وقته توی بستره
‏تابوتی که، از علی خواست     قاتل جون حیدره
‏تو روضه ی، پهلوونی       که از یه شهر دلش پره
زانو بغل، گرفته و        ذوالفقارش خاک میخوره 2
یا حیدر ۳

بچه ها تو سال نو/ لباس نو پوشیدن
اما دل من رفته/ پیش کسی، که شامیا، به لباساش خندیدن
‏می خندیدن، به پیرهنش       به پاره پاره معجرش
‏میخندیدن، به چادری     که سوخته بود دور و برش
‏چادری که، دوست داشت اونو     قدر تموم آسمون
‏یادگاری، نیم سوخته از     خیمه ی سبز عمو جون
‏رقیه 3

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]