فاطمه الزهرا هجوم به خانه وحی زمزمه مادر من به خاک و خون غلطیدهعبدالله باقری

صدای داد و فریاد / تو کوچه مون پیچیده
از بین آتیش و دود / چی میبینم، مادر من/ به خاک و خون غلطیده
نفس زنون، به پشت در    فضه رو داشت صدا میکرد
قبل از اینکه، بابا بیاد            اوضاع و رو به را میکرد
 حسن دوید،به پشت در    حسین به دنبال بابام
موندم کدوم، طرف برم   داره می لرزه دست و پام
 وای مادر 3
*****
بابامو که میبردن / طناب به دست نامردا
دیدم که مادر رو خاک / از پشت سر، و إن یکاد، می خوند برای بابا
یا علی گفت،جونی گرفت     خودش رو تو کوچه کشوند
اون دستی که، به پهلو داشت   به شال حیدرش رسوند
از هر کسی، که بگذرم    من از قنفذ نمی گذرم
یه جوری با، غلاف زدش    از نفس افتاد مادرم ۲
وای مادر ۳
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]