علی الرضا زیارت ، شهادت ، ولادت بدون نغمه معماری صحنت چه رویائیستایمان کریمی

در شهر تو چه رسم زیبائیست
پروانه پای شمع می خوابد
کسب قمر بی رونق است اینجا
چون دائما خورشید می تابد
 
در شهر تو باران نمی بارد…
دارد ترانه می چکد انگار
چون نت به نت نام تو را برده
پس می شود داروی هر بیمار
 
معماری صحنت چه رویائیست
با دست بناهای ایرانی 
آجر به آجر یک غزل دارد...
با نغمه و سبک خراسانی
 
از قصه های ناب پُر گشته
ایوان به ایوان صحن آبادت
کارگر عاشق خدا را دید
از گوشه ی صحن گهرشادت
 
آهو، کبوتر، این همه عاشق..
تو یک تنه آقای این هایی
در آن شلوغی، گوشه ی هر چشم
در آینه کاری هویدایی
 
در شهر تو چه رسم زیبائیست
خادم به زائر بد نمی گوید
با خادمت که گرم می گیرم
جز عشق از گنبد نمی گوید
*****
در شهر مادر رسم بر عکس است
آنجا طناب و زخم می آرند
اینها نمیخواهند مرقد را...
چون کینه از گلدسته ها دارند
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]