قاسم بن الحسن - - -واحد ، زمینه پر از زخم و غرق در خونبهمن عظیمی

بيا پيشم اى عمو جون نفسهاى آخريمه
سرم اومد اون بلا كه ميگفتى خيلى عظيمه
عمو جون بيا كه نا ندارم
غريبم، آخه بابا ندارم
اميدى به اين دنيا ندارم ۲
به من درس خوبى داده مادر      كه هستم لبريز از عشق دلبر
خدا رو شكر جون ميدم به راهت، مثل اكبر
(بمیرم برای غربتت) 4

 چقد شيرينه عمو جون براى تو جون سپردن
زير سايت زنده بودن به راه عشق تو مردن
دلى كه اسير عشق ياره
هميشه گرفتار نگاره
ديگه ترسى از مردن نداره ۲
اگر چه دیدم از نیزه آزار     شدم بین نامردا گرفتار
ولى جنگيدم واست عمو جون، من حسن وار
(بمیرم برای غربتت) 4

پر از زخم و غرق در خون تنم رو خاک زمینه
یه کاری کن مادرم این تن صد چاک و نبینه
فدای تو که مادر نداری
غریبی دیگه یاور نداری
یه حامی تو این لشکر نداری ۲
رسیده جون من دیگه بر لب      تنم له شد زير نعل مركب
الهی که راضی باشه از من، عمه زينب
(بمیرم برای غربتت) 4

مرتبط
نظرات شما
[کد امنیتی جدید]