علی الرضا زیارت ، ولادت بدون نغمه در شهر تو چه رسم زيباييستایمان کریمی

در شهر تو چه رسم زيباييست
پروانه پيش شمع می خوابد
كسب قمر بی رونق است اينجا
چون دائماً خورشيد می تابد

در شهر تو باران نمی بارد
دارد ترانه می چكد انگار
چون نُت به نُت نام تو را برده
پس ميشود درمان هر بيمار

معماری صحنت چه رويائيست
با دست بناهای ايرانی
آجر به آجر يك غزل دارد
با نغمه و سبك خراسانی

از قصه های ناب پر گشته
ايوان به ايوان صحن آبادت
كارگر عاشق خدا را ديد
از گوشه ی صحن گهرشادت

آهو، كبوتر، اين همه عاشق
تو يك تنه آقای اينهايی
از تكه تكه آينه آقا
در گوشه ی هر چشم پيدايی

در شهر تو چه رسم زيباييست
خادم به زائر بد نمی گويد
با خادمت كه گرم می گيرم
جز عشق از گنبد نمی گويد

در شهرِ مادر، رسم برعكس است
آنجا طناب و درد می آرند
آنها نمی خواهند مرقد را
چون كينه از گلدسته ها دارند

ایمان کریمی

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]